هست...

تمام شب نگاهم مست...

دلم سرمست،

به شوق یک نگاه تو

چنان پیچیده دل بر دست

که گر تیغی مهیا شد، ترنج افتاده از دستم

رخ یوسف به نزد تو چنان باشد حقیر و پست؛

که جای دست

من بُبریده دل، شوریده سر

مست و غزل خوان

در پی ات خواندم

همه آیات قران... ربّنا... انّـا فتحــنا... و ان یَکاد و تا رسیدم من به تو

"انا الیها راجعون" بر لب...

همه نابــــودنی هایم به شوق دیدنت شد هست...

هر که از یار تحمل نکند یار مگویش...

قدرت کلمات

كلمات، چنان قدرتی دارند که می توانند آتش جنگی را بیفروزند و یا صلحی را بر قرار سازند، رابطه ای را به نابودی کشانند و یا آنرا محکمتر کنند. برداشت و احساس ما نسبت به هر چیز، بسته به معنائی است که به آن چیز می دهیم. کلماتی که آگاهانه یا نا آگاهانه برای بیان یک وضعیت انتخاب می کنیم، بلافاصله معنای آن را در نظرمان دگرگون می کنند و در نتیجه احساسمان را تغییر می دهند.

                                                                                                                (انتونی رابینز)

حالا ببینیم هر روز چطور کلمات و اتفاقات پیرامونمون رو معنا میکنیم . هر چقد اگاه تر بشیم نسبت به این مساله آرامش بیشتری نصیب ما خواهد شد پس بکوشیم که نسبت به زندگی خودمون دید بهتری داشته باشیم .

خوشی و ارامش اکتسابی است...

گام اول را که برداری قدمهای بعدی آسانتر خواهد بود.

بسم الله ...

و خدایی که همین نزدیکی است...

خداوند بی نهایت است و لا مکان و بی زمان
اما بقدر فهم تو کوچک میشود
و بقدر نیاز تو فرود می آید
و بقدر آرزوی تو گسترده میشود
و بقدر ایمان تو کارگشا میشود
و به قدر نخ پیر زنان دوزنده باریک میشود
و به قدر دل امیدواران گرم میشودیتیمان را پدر می شود و مادر
بی برادران را برادر می شود
بی همسرماندگان را همسر میشود
عقیمان را فرزند میشود
ناامیدان را امید می شود
گمگشتگان را راه میشود
در تاریکی ماندگان را نور میشود
رزمندگان را شمشیر می شود
پیران را عصا می شود
و محتاجان به عشق را عشق می شود

خداوند همه چیز می شود همه کس را
به شرط اعتقاد
به شرط پاکی دل
به شرط طهارت روح
به شرط پرهیز از معامله با ابلیس
 بشویید قلب هایتان را از هر احساس ناروا
و مغز هایتان را از هر اندیشه خلاف
و زبان هایتان را از هر گفتار ِناپاک
و دست هایتان را از هر آلودگی در بازارو بپرهیزید
از ناجوانمردیهــا
ناراستی ها
نامردمی ها!چنین کنید تا ببینید که خداوند
چگونه بر سر سفره ی شما
با کاسه یی خوراک و تکه ای نان می نشیند
و بر بند تاب، با کودکانتان تاب میخورد
و در دکان شما کفه های ترازویتان را میزان میکند
و در کوچه های خلوت شب با شما آواز میخواندمگر از زندگی چه میخواهید
که در خدایی خدا یافت نمیشود؟
که به شیطان پناه میبرید؟
که در عشق یافت نمیشود
که به نفرت پناه میبرید؟
که در حقیقت یافت نمیشود
که به دروغ پناه میبرید؟
که در سلامت یافت نمیشود
که به خلاف پناه میبرید؟
و مگر حکمت زیستن را از یاد برده اید
که انسانیت را پاس نمی دارید ؟!

                                                                           

                                                                                                   حکیم ملا صدرا

ارامش

یه جایی هستم این روزا که ارامشش صد برابر همه جاهای دیگه است نه صدای بوقی نه ترافیکی نه سری نه صدایی نه صدای داد و فریاد وانتی های میوه فروش نه هیچ گونه صدای مزاحم دیگه ای که گاه و بیگاه تو شهر خودمون ازارم میده و ارامشم و بهم میریزه...

اینجا از هیچکدوم اینا خبری نیست

خدایا چه ماه خوبیه این ماه رمضووونت با همه گرما و رطوبت فراوووونش ازت ممنونم به خاطر این ارامش بیش از حد...

نمیدونم ماه رمضون سال بعد دقیقا کجای این دنیای خاکیم ولی این روزا ارامشم دو صد چندان به خاطر همه این هایی که همه روزه هست و این روزا نیست...

آرامشتون مستدام